و آن شب که خواب آلود ،
می رفتی.
سرد بود.
شاخه های زندگیم ،
چون بیدی مجنون ،
آنقدر برایت دست تکان دادند و
گریستند .
تا در گرداب سماع اشکهایم ،
غرق در خلسه ای گس ،
مدهوش شدم و
غمی تب زا ،
شناور بر احساسم ،
بر وجودم چیره گشت و
مرگی بر جانم سرایت کرد!
#سپیده_ط
درباره این سایت