لطفا بیا به پیشم !
ببین هوا چه سرد است
طوفان و سیل و هم باد ،
با ما چه کاری کرده است
رعد است و برقی همراه ،
احساس وهمی هم را
در من ، بنا کرده است !
لطفا بیا به پیشم
امشب نشد ، فردا
بی تو چگونه سازم
این خانه را من بر پا
هم فکر هستی با من
در وهم و این اندیشه ام
ابری پُر از سیاهی ،
توفنده شد باز از غم
ببین ، هنوز میگریَد ،
سرتاسر این مُلکم
سیاه در پیراهن ،
از مرگ ها در میهن
آنجا ببین که مردم ،
غرق اند درون گرداب
ایکاش و هم حسرتها ،
اندوه و بس ماتم ها
هان جان من ، ای ایران ،
تنها شدی تو اما !
لطفا بیا به پیشم
تو آن نویدی هستی
هر سال من میدادم ،
بر این دل پُر ریشم
جز تو خیالی هم نیست
در ذهن و در تشویشم
اینجا پر از گرگ است و
من هم که چونان بَرّه
بی تو ، چه من ، میترسم !
آکنده از اندوه و
دل مرده بر آینده ،
از حال تو می پُرسم !
سیرم من از این دنیا
جنگ است و هم ویرانی
عالَم بدون این عشق ،
زشت است و در حیرانی
حالم ببین که بی تو ،
هر روزِ من ، بحرانی !
امروز نه ! فردا ،
می خواهمت من اما
اندیشه ات بس زیبا
هم گامی و هم آوا
در این امید و هم راه ،
من با تو- ام ، بی پروا
گاهی تو چون یک رازی
در این سرود پُرعشق
تو در گمانم ، اما ،
استاد این آوازی !
معجزه ای برایم ،
رمزی که دل نوازی !
آخر بهار ، آمد
بی شور و بی مهابا
آهنگ عشق تو را ،
از بَر شدم من اما
دستم نگیری حالا
من باز هم ، در پیشم
پُر گشته ای تو در من ،
یک خیال و اندیشه
عشقت وساطت کرده
در ذهنمی چون ریشه
من هم که در درونت
میمانم تا همیشه !
باران که پایان گیرد
سیلاب خشم- آلود ،
رخت نَمینِ خود را ،
از این زمین بردارد ،
ایران بهاران گردد ،
آنوقت ، بیا به پیشم !
#سپیده_ط
تسلیت ایرانم !
و چه سخت است که هر لحظه در انتظار عزیزت باشی !
امیدوارم خداوند به خانواده های درگذشتگان واقعه سیل در کشور
که فاجعه ای است مهیب ، صبری جمیل عنایت فرماید.
درباره این سایت