آدمی دارد عجب رسمی غریب
در عجب از ما زمین و آسمان
عمرِ ما فارغ ز ایام خوشی
رفت در شک و یقین و در گمان
هر زمان شد چشمِ ما خاموش و کور
آرزو یک لحظه دیدن میشود
هر زمان بشکست پایی، آن نفس
آرزو یک دم دویدن میشود
هر زمانی نعمتی از دست رفت
قدردانِ آن شویم اما چه سود؟
در نبودِ نعمتی بس با بها
تازه میفهمیم آن نعمت چه بود
محمد امین خسروی دهدزی (کیهان) - 1395.10.07
درباره این سایت